کیاناکیانا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

مموشی مامان وبابا

کیانا10

1391/11/28 10:53
نویسنده : مامان سمیرا
316 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه دوستای گلم

می دونم که ایندفعه غیبتم خیلی طولانی بود.ولی واقعاًبنده تقصیری ندارم .با این سرعت کم اینترنت

واقعاًکلافه می شم .کم کم باید فکر یه ADSLباشم .اینطوری اصلاًنمی تونم حتی یه عکس بذارم .

بهر حال عذر بنده رو بپذیرین .یه دلیل دیگه هم که کیانا خانم هستش که روز بروز داه شیطونتر می شه

و وقتی واسه این کارا نمی مونه ...

دختر گلم آخر پاییز دو سال و نیمش شد و من اصلاً نمی تونم باور کنم ...تا چشم رو هم می گذاریم

عمرمون می ره .

عسل مامان الان اینقدر شیرین زبون شده که حد نداره .هر جا می ریم گل مجلسه .حسابی خودش رو

واسه همه لوس می کنه .مخصوصاًواسه عمه جونش ...

حرفهایی می زنه که واقعاًاز شنیدنشون می خوام شاخ در بیارم .تعجب

تموم حرفهایی که من و باباش بهش می زنیم رو به خودمون تحویل می ده .

تازگیها یاد گرفته میاد صورتم رو می بوسه و می گه :

تو خوشگل منی ؟تو عسلی ؟تو ناز منی ؟تو جیگری ؟تو عشق منی ؟

وقتی با عروسکهاش بازی می کنه خیلی بامزه حرف می زنه .

همه رو ردیف می خوابونه و بهشون شیر می ده .بعد پتوی خودش رو می اندازه روشون و شروع می کنه

واسشون قصه گفتن تا بخوابن .

بعد وقتی که مثلاًبیدار شدن قربون صدقشون می ره و می گه :الهی قربونت بشم من ...

یه موقعهاییم دعواشون می کنه و می گه :چندبار بگم اذیت نکن...دختر خوبی باش دیگه مادرم ...

خلاصه ما هر حرکتی کنیم خانم یاد می گیرن...وحالا دقیفاًدرک می کنم که والدین بهترین  الگو واسه

فرزندانشون هستند.

از این به بعد باید خیلی مراقب حرکات و رفتارمون باشیم و البته این فوق العاده کار سختیه .چون چه

بخوایم و چه نخوایم این رفتارهاو تربیت اونها ست که  آینده شون  رو می سازه .

این روزها کیانا خیلی خوشحاله .چون خاله سمانه و نیکاجون رو می تونیم لااقل ماهی دو سه بار ببینیم .

کیانا هم یه همبازی ناز پیدا کرده .هرچند که بیشتر اوقات سر اسباب بازی با هم درگیرند،اما در کل

همدیگرو دوست دارند.معمولاًتازه که همو می بینن شروع می کنن به بغل کردن و بوسیدن همدیگه

اما تانوبت به اسباب بازی می رسه دوباره دعوا شروع می شه و هی از همدیگه می خوان سبقت

بگیرن و جالب اینجاست که هر چی نیکا برمی داره کیانا هم همون رو می خواد و هرچی کیانا خوشش

می آد نیکاجون هم بهونه همون رو می گیره ...خلاصه هرموقع این دوتا بهم می افتن آشفته بازاری

می شه که نگو و نپرس...

این روزها یه پروژه خیلی سخت دارم و اون از پوشک گرفتن دخملیه .راستش واسش شورت آموزش هم

گرفتم .اما بعضی وقتها می گه که ،گلاب بروتون ،جیش دارم و بیشتر موقعها باید به زور ببرمش سر

توالتش ...وقتی مشغول بازیه خودش رو خیس می کنه ...خلاصه خیلی کار سختیه .دعا کنین

زودتر ازین وضعیت خلاص بشم ...girl_to_take_umbrage2.gifبعضی وقتها می گم :یعنی می شه یه روز پوشک نبنده و خودش

بره دستشویی...هیچوقت فکر نمی کردم یه همچین آرزویی داشته باشم ...خنده داره ...مگه نه ؟

دو هفته دیگه جشن تولد دوسالگی دو قلوهاست بعید می دونم علی رغم میل باطنیم ،بتونیم بریم .

آخه هوا فوق العاده سرده .امیدوارم دوقلوهای خاله سمیه سالهای سال زنده و سلامت باشندو

آینده خیلی قشنگ وروشنی در انتظارشون باشه و از همینجا روی ماهشون رو می بوسم و از طرف

سه تاییمون می گم :تولدتون مبارک عسلهای من ...دلم واستون خیلی تنگ شده .kiss.gif

همچنین واسه ماندانا جونم که یه هفته پیش پدر بزرگش به رحمت خدا رفت

و می دونم که چقدر ماندانا جونم رو دوست داشت .خدابیامرزدش ...روحش شاد.....ناراحتماندانا جونم !

عزیزخاله !خیلی دوستت دارم و دلم واست خیلی تنگ شده ...

خوب دیگه بیشتر ازین وقتتون رو نمی گیرم .به امید روزهای خوش و پر از لبخند...

راستی سال نوی میلادیتون هم مبارک ...امیدوارم سالی پر از خنده و شادی و عشق در انتظار همتون

باشه دوستان...

بای بای

 

 کیانا جونم با مینی موس و باب اسفنجی

 *

اینهم خانم دکتر کیانا جلالی

خانم دکتر کیانا

تادرودی دیگر بدرود...

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

هیراد و عمه لیلاش
12 دی 91 1:03
*سلام ، ایام بر شما خوش * من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید